خاطرات یسنا

عروسی دایی محمد

امروز شنبه 4 مهر روز عروسی دایی محمد هست. یسنا دایی محمد رو خیلی دوست داره و صداش میکنه داااااااا ما و یسنا برای دایی و زندایی آرزوی خوشبختی میکنیم. اون نباتی که دست یسنا هست ماجرا داره.یسنا از قبل از عروسی زوم کرده بود روش و شب عروسی بالاخره رفت ورش داشت و خوردش.مامان فداش بشه. ...
11 مهر 1394

باغ پسته بابابزرگی

امروز جمعه 3 مهر با وندا و تسنیم اومدیم باغ پسته بابابزرگی.یسنا خیلی پسته تر دوست داره و میگه پیسسه پسته ها رسیدن و وقت چیدنشون هست. خدایا بابابزرگی رو حفظ کن واسه این همه زحمتی که میکشه. ...
11 مهر 1394

گردش در سرتخت زرند

امروز جمعه 3 مهر هست.ما اومدیم سرتخت برای گردش. یسنا کلی تفریح کرد.ب عد از ظهر هوا حسابی سرد شد. برا همین زود برگشتیم. ...
8 مهر 1394

عید قربان 94

امروز پنج شنبه 2 مهر روز عید قربان هست. ما اومدیم خونه ننجان بابامسلم برای قربونی. یسنا هی میگف ننجان ننجان. عاشق عصای ننجان شده بود. یسنا و عمو احسان.   دایی مصطفی دیروز عصر از جاسک اومده، دایی مرتضی اینام امروز از اصفهان میان. ...
8 مهر 1394

دختر عسل مامان

امروز چهار شنبه 25 شهریور هست.یسنا وارد دوران  17 ماهگی شده. اصطلاحاتی که الان یسنا میگه علاوه بر اون چیزایی که قبلا گفتم : وقتی از ما میخواد یه کاری رو براش انجام بدیم میگه ا  د، ننجان، بالا، آجون،بابزگ،مابزگ، این عکس ها رو دایی مظفر از یسنا گرفته. توجهتون به اون کفش گوشه عکس هم که هست ...
7 مهر 1394

گردش در نهالستان

امروز دوشنبه 23 شهریور هست. ما با آقاجون اینا اومدیم نهالستان. یسنا با زهرا و صدرا حسابی تاب تاب عباسی بازی کرد.   ...
7 مهر 1394

تاب تاب عباسی

امروز جمعه 27 شهریوره. یه بار بابابزرگی یسنا رو آورد پارک کنار خونشون. دیگه هر دفعه از کنار پارک که رد میشیم یسنا میگه عباسی یعنی منو ببرین تاب تاب عباسی امروز اومده بودیم خونه دایی محمد برا چیدن جهاز.چون خونشون کنار پارکه بابابزرگی یسنا رو آورد پارک تا حسابی بازی کنه. ...
7 مهر 1394

اولین تجربه راه رفتن

امروز پنج شنبه 19 شهریور هست. تا الان یسنا نمیتونست خودش به تنهایی از جاش بلند شه.وقتی هم که با کمک چیزی از جاش بلند میشد میتونست در حد پنج شیش قدم راه بره. چند شب پیش رفته بودیم خونه عمو حسن.اونجا برا اولین بار از پیش بابازرگی ومد این طرف هال پیش مامانی و ده دوازده قدمی راه رفت.کلی خوشش اومده بود و هی این مسیر رو میرفت و بر میگشت. تا اینکه امروز خونه عمه سیمین دقیقن تو همین نقطه ای که تو عکس مشخصه برای اولین بار خودش از جاش بلند شد و راه رفت.  برای دومین بار که گفتیم یسنا پا شو راه برو ، برگشت چهار دست و پا رفت همون نقطه اول و دوباره از جاش بلند شد  لحظه ی خیلی شیرینی برای ما بود و این شد شروع راه رفتن یسنا. یسنا یک سال و چه...
7 مهر 1394

چهار دست و پا مدل جدید

امروز سه شنبه 17 شهریوره. یسنا یکی از علاقه مندی هاش اینه که بره از کمد جاکفشی یه کفش  رو انتخاب کنه و این مدلی بپوشه و  باهاش چهار دست و پا بره. تقریبا همه ی کفشها رو هم تست کرده.(مامانی کف کفشها رو شسته که مشکلی نداشته باشه) ...
7 مهر 1394
1